[H2] تبار بین النهرینی آناهیتا (پروین بابایی)

آدرس این مقاله  در فراز  :        afrazthink.blogsky.com/0000/00/00/post-2

منبع  : سلسله مقالات تارنمای انسان شناسی و فرهنگ و روزنامه آرمان از 27 شهریور 1393 

توضیح :1 قطعه

 

 (H2-1)

بنا به گزارش اوستا اناهید دختری باندام و آزادچهر است که افسری زرنگار و آراسته به اختران بر سر نهاده، گوشواره ها و گردنبندی زرین دارد، میانش باریک و راست، سینه اش برآمده و پُر، بازوانش سفید و آراسته به یاره های سخته است. او موزه های زرین بر پا کرده و ردایی مجلل از خز ببر که زردوزی شده است بر تن دارد. به عقیده دکتر بهمن سرکاراتی با توجه به جزئیاتی که در توصیف آناهیتا به کار  رفته است، پژوهندگان چنان

انگاشته اند که سراینده ی یشت هنگام این توصیف، پیکره و تندیسی از آناهیتا را پیش چشم داشته است. امکان بابلی بودن آناهیتا به وسیله ی قراین گوناگونی تأیید می شود: از همدان و شوش سنگ نوشته هایی از اردشیر هخامنشی به دست آمده که در آنها برای نخستین بار از آناهیتا نام برده شده است. همچنین پیکره های شبیه آناهیتا در شوش یافت شده است. اشارات مربوط به دسته گردانی ها که طی آن نگاره ی آناهیتا حمل می شد، نماز و نیایشی که به هنگام جشنواره سکایا در بابل به او تقدیم می شد، نیز خصوصیاتی هستند که همه از شخصیت غیر مزدایی وی حکایت می کنند (بنونیست، 1383: 40-39).

در دوره ی سلطنت داریوش اول بوده است که اولاً آیین آناهیتا/ ایشتر که ایرانیان غربی با آن آشنا بوده اند به رسمیت شناخته و جذب کیش سنتی شده است. ثانیاً او و ملکه ی او بودند که شاید چون از کودکی به ادای احترام از سوی مادران بابلی خود به مجسمه ی ایشتر خو گرفته بودند، برای نخستین بار آیین مجسمه و تمثال پرستی را به گونه ای محلی، در ایران غربی باب کردند(بویس،1375: 298).

«آناهیتا» اندک اندک ایزدبانوی برجسته ی آب شد. از این گذشته این ایزدبانو صاحب خصایص جنگجویی (بهرامی) شد که مشکل می توانست به اندیشه ی آغازین ایزدبانوی آب و باروری مربوط باشد. اما این ترکیب در پرستش ایشتر که دو طبع داشت، یعنی هم ایزدبانوی عشق بود و هم الهه ی جنگ، به گونه ای برجسته هویدا بود. حتی در دوره ی ساسانی، شاهان جمجمه ی دشمنان مغلوب خویش را، به عنوان غنیمت، به زیارتگاه بزرگ «آناهیتا» در اصطخر می فرستادند. اشعار اوستایی خطاب به «اشی» که ایزد «اقبال» است و به همین مناسبت با جنگ مربوط می شد نیز در سرود اوستایی خطاب به «اردوی سورا آناهیتا» ادغام شد.

به این سرودها ابیاتی افزوده شده است. در این ابیات تازه سروده، شرح پرستش تمثال یا پیکره های ایزدبانو آمده است؛ ابیاتی که در پایان سرود مزبور آمده، ایزد را چون مجسمه ی «ثابت» ایستاده و «همیشه در معرض تماشا» وصف می کنند. هنگامی که به او درود می گویند، لباس شکوهمند شاهانه، از ردای زری دوزی شده بر تن دارد و تاجی از زر بر سر ، گردن بند و گوشواره و سینه ریز و نیم چکمه هایی که با قیطان طلا بسته می شود. مجسمه ی تمثال از ایشتر به جا نمانده است؛ اما از آنچه در نوشته های گوناگون معطوف به آن بر می آید، در بین النهرین و سرزمین های همسایه ی فراوان بوده است. در حجاریها و کنده کاری ها وی را به صورت بانویی والاتبار با جامه ی فاخر و زیور و آلات بسیار نمایانده اند. از این گذشته، در متنی بابلی، که صورت موجودی انباری است، لباسها و زیورآلات ایشتر لاگابا  را فهرست کرده اند. این فهرست شامل تعدادی زیورهای زرین و سیمین -همان گونه که در ادبیات اوستایی وصف شده- همراه با چندین دست لباس و جواهرات است. احتمال می رود تمثال های آیینی که داریوش و پری ساتیس بر پا داشته بودند، از این نمونه های بابلی ملهم بوده باشند. مُهری از قرن چهارم به دست آمده که گمان می رود به ساتراپ ایرانی آسیای صغیر تعلق داشته است. این مهر شاه هخامنشی را نشان می دهد که ایزدبانوییی را که روی شیری ایستاده و هاله  نور او را فرا گرفته است، پرستش می کند. ایزدبانو بایستی «آناهیتا» باشد، که با اسلوب سنتی«ایشتر» بین النهرینی تصویر شده است (همان: 299-300).

 

منابع:

بنونیست، امیل. 1383. دین ایرانی. ترجمه بهمن سرکاراتی. تهران: نشر قطره

بویس، مری. 1375. تاریخ کیش زرتشتی. ترجمه همایون صنعتی زاده. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی